امام حسین (علیه السلام)
سوگند می خورم که بمانم گدایتان
هر صبح جمعه روضه بخوانم برایتان
سوگند می خورم که شب و روز٬ روز و شب
مانند ابر گریه ٬ ببارم به پایتان
آقا چقدر مثل علی حرف می زنی
من عاشقم به لهجه و لحن صدایتان
روز ازل که دست خداوند می نوشت
مارانوشته اند برای عزایتان
بار گناه قامت من را خمیده بود
اما خمیده تر شده در روضه هایتان
شکر خدا که باز خدا قسمتم نمود
تا که دوباره رد شوم از کوچه هایتان
یاد رقیه تو مرا پیر کرده است
از روضه های کعب نی و بچه هایتان ...
حتی اگر جان بدهم باز هم کم است
از آنهمه کبودی وآن زخم هایتان
این کوفیان تلف شده بودند از عطش
باران نمی گرفت اگر از دعایتان
آن کودکی که از پدرت رزق می گرفت
شمشیر و کعب نی زده بر جای جایتان
این پست ها که در پی انگشتر تواند
خواهند برد پیرهن وهم عبایتان
آقا چقدر درد غریبی کشیده ای
جانم ٬تنم ٬ سرم ٬همه چیزم فدایتان
آقا تمام حاجت خودراگرفته ام
بوسه اگر زنم به ضریح طلایتان
با این امید زندگیم در ادامه است
خاکم کنند در حرم کربلایتان
مهدی نظری
نظرات شما عزیزان:
برچسبها: امام حسین (علیه السلام)